محل تبلیغات شما

تئاتر "هرکس‌ یا‌ روز میمیرد یا شب، من شبانه‌روز" را دیدم.آدم‌ها را دیدم.تاریکی را دیدم.اگر آدم‌ها نبودند میتوانستم ، پتانسیلش را داشتم که گریه کنم.اما آنها بودند و من تماما از اول تا آخر این یک ساعت و نیمه را بعض کردم.من امشب از دیدن آن صحنه لذت نبردم بلکه یک عالمه غصه‌ی جدید و قدیمی توی دلم ریخته شد.سرم پر از وزنه‌های سنگین است و دلم ترسیده است.آقای جیم !اگر اینجا را میخوانی من را ببخش بخاطر ندیدن و نیامدن به تئاترت.حالا فهمیده‌ام که من ظرفیت این حجم از احساسات را ندارم.همان بهتر که نیامدم.

مونـولـوگ های بی سـروتـه

سی‌صد و نود و سومین نامه

سی‌صد و نود و دومین نامه

یک ,دلم ,آدم‌ها ,جیم ,آقای ,قدیمی ,را دیدم ,است آقای ,ترسیده است ,دلم ترسیده ,است و

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

شهراد Shahrad نام امام علی بن ابیطالب در قران