محل تبلیغات شما

لئوی عزیز

هوا را ببین.ببین چطور ابرها و قطرات باران دست به دست هم می‌دهند تا تمام روز را دلگیر کنند.من همیشه دلم می‌خواهد تو را در این هوا ملاقات کنم.در سردترین و دلگیرترین روزهایم.بیایی و امید را دوباره برایم یادآور شوی.همیشه به ح می‌گویم دوست دارم وسط خیابان ، نگاهم توی نگاهش گره بخورد و دوتایی‌مان بایستیم و همان موقع احساس کنیم که درست است؛زندگی‌مان فقط همین آدم را کم داشت.یک عشق شتاب‌زده و در عین حال منطقی می‌خواهم.من برایت می‌توانم خیلی دیوانه باشم لئو، میتوانم در عین حال خیلی آرامت کنم.من میتوانم تو را به همه‌ی رویاهایم ببرم و از این دنیا، برای لحظه‌ای دورت کنم.تو باید فقط وسط یک روز بارانی پیدایت شود و نگاهت توی نگاه من گیر کند.لئو!دلم برایت تنگ شده‌است و این دلتنگی ارتباط مستقیمی با آب‌وهوا دارد.روزهایی که بارانی است ، روزهای آفتابی و روزهای برفی ، تمام این روزها من به تو فکر می‌کنم و دلم برایت قده دنیا تنگ می‌شود.

این یک نامه‌ی عاشقانه از طرف امی تو است برای لئویی که نمیدانم چه‌شکلی است، نمیدانم چه کسی است اما می‌دانم که وجود دارد.

 

امی دلتنگ

مونـولـوگ های بی سـروتـه

سی‌صد و نود و سومین نامه

سی‌صد و نود و دومین نامه

تو ,دلم ,، ,کنم ,یک ,برایت ,عین حال ,دلم برایت ,در عین ,تو را ,شده‌است و

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

آشپزخانه خاتون کشــــــــــکول